صفحه ها
دسته
وبلاگ دوستان
وبلاگ دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 496475
تعداد نوشته ها : 559
تعداد نظرات : 493
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان


"فساد اقتصادي" از موانع بزرگ استقرار نظام سياسي و حكومتي اسلام و از مشكلات و رنج‌هاي مكرري است كه هرگاه ظاهر شود تهديدي براي تحقق "عدالت" و آفت و خطري در مسير رشد و پيشرفت در همه ابعاد و جلوه‌هاي مديريت سياسي به شمار مي‌رود، زيرا وقتي فساد به بخش اقتصاد نظام حكومتي راه يابد، حكايت از مشكلات فراوان در سازمان‌ها و تشكيلات وابسته دارد و اين نيز فقط به بعضي از بهره‌برداري‌هاي ناشايست محدود نمي‌شود، كه از فساد در اخلاق و ضعف در ايمان و گرايشات مبتني بر نفسانيت‌هاي فردي و گروهي نشان دارد.
وقتي سخن از "اخلاق مديريت" به عنوان يكي از اركان نظام مديريت اسلامي به ميان مي‌آوريم، از مجموعه صفات و رفتاري ياد مي‌كنيم كه سلامت در بهره‌وري از بيت‌المال مسلمين و مشي صحيح بر مبناي نظام صالح اقتصاد اسلامي يكي از مهم‌ترين آنهاست و اگر اين ركن متزلزل شود يا فرو ريزد، به طور قطع و يقين بايد علت را در اخلاق مديريت جستجو كرد و آفت را آنجا يافت و با آن مقابله كرد.
اين شناخت و معرفت را هم به موضوع اخلاق مديريت بايد ضميمه كنيم كه اين نوع اخلاق در فرد خاصي كه نقش زمامدار را ايفا مي‌كند محدود نمي‌شود، بلكه در سطح مديريت‌هاي گوناگون و از بالا كه "قله" است تا پائين كه "دامنه" است و اين دو مجموعه نظام سياسي و حكومتي را تشكيل مي‌دهند تسري دارد و با اين وصف،‌ هم زمامدار اسلامي و هم مسئولان اجرايي در همه رده‌ها بايد به رعايت عملي اخلاق مديريت از جمله صلاح و درستي در اقتصاد و جلوگيري از فساد اقتصادي و مبارزه شديد با هرگونه سرقت و اختلاس ملزم باشند.
كساني كه در گستره‌اي چون نظام و دولت اسلامي در هر عصري بار سنگين مسئوليت را بر دوش مي‌كشند، بايد بر مبناي آموزه‌هاي سياسي و حكومتي اسلام و نيز سيره و روش مديريت پيامبراكرم(ص) و اميرالمومنين(ع) نسبت به رعايت اخلاق مديريت از جمله مراقبت به موضوع صلاح و فساد در اقتصاد،‌ بسيار دقيق و جدي و انعطاف ناپذير باشند، و اگر نباشند، پاي مركب مديريت آنان مي‌لنگد و بدانند كه فرجام سوار بر چنين اسب سركشي، سقوط است، و رسوايي در دنيا و بازخواست در عقبا.
نظام جمهوري اسلامي ايران كه حاصل انقلاب خونبار اسلامي و مجاهدت‌هاي سخت و متداوم "مردم و روحانيت" است، در طول سال‌هاي پس از پيروزي تا امروز سعي بر رفتار بر مبناي نظام سياسي اسلام داشته و هيچ‌گاه در برابر فساد اقتصادي كوتاه نيامده و هرگز مسئولان و مديران و جريان‌هاي فكري و تشكل‌ها و مطبوعات انقلاب به عارضه "سكوت" گرفتار نيامده‌اند. لكن هر چه به جلو مي‌رويم و از عمر نظام اسلامي سپر? مي‌شود، در برابر برخي از رخدادهايي كه حكايت از فساد اقتصادي دارند، افراد و گروه‌هايي را در مجموعه ياد شده، "شاهد ساكت" مي‌يابيم. آنان مي‌دانند كه بيراهه‌اي پديد آمده و فسادي دامن گسترده است و هويت و موجوديت نظام اسلامي را تهديد مي‌كند و در عين حال، يا "سكوت" مي‌كنند و دم برنمي‌آورند، يا "تكذيب" مي‌كنند و هيچ سند و سخن حقي را بر نمي‌تابند، يا "توجيه" مي‌كنند و بر واقعيت‌هاي مشهود چشم فرو مي‌خوابانند!
همين جاست كه خيانت بارترين و خطرناك‌ترين نوع "جناح‌زدگي" و "باندبازي" و "سياسي كاري" چهره ظاهر مي‌سازد و اين نگراني حضرت امام خميني بار ديگر نمايان مي‌شود كه دردمندانه جريان‌هاي فكري و سياسي را از اين كه مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارند نهي مي‌كرد و اين عمل خلاف را لطمه به اسلام و نهضت اسلامي مي‌ناميد.(1)
هر كدام از روش‌هاي سكوت و تكذيب و توجيه در برابر هر نوع آفت و آسيب از جمله فساد اقتصادي، مصلحت خود و حفظ جناح خويش را بر مصلحت اسلام و انقلاب و نظام مقدم و برتر داشتن است و هر كدام از آنها "خيانت" به شمار مي‌رود. زيرا از هيچ فردي از اعضاي معمولي جامعه اسلامي نمي‌توان وظيفه نظارت عمومي و امربه معروف و نهي‌ازمنكر را ساقط كرد و چنان كه بارها امام خميني براساس تعاليم اسلامي اعلام داشتند كه ملت بايد مراقب باشد و هر جا خلاقي مشاهده كرد تذكر دهد، هيچ مسئول و مدير، و نيز هيچ رسانه و روزنامه‌اي نبايد و نمي‌تواند از قانون عام نظارت عمومي و امر به معروف و نهي‌ازمنكر سرپيچي كند و در برابر هر فسادي كه يافت، ‌سكوت كرده و تذكر ندهد و انتقاد نكند. و نيز نبايد به تكذيب يا توجيه - كه بدتر از سكوت است - بپردازد و به اين وسيله "باطل" را "حق" بنماياند!
حضرت امام خميني براي جلوگيري از وقوع فساد و تباهي در تشكيلات حكومتي از جمله فساد اقتصادي، راه و روش‌هاي لازم را به صورت هشدار و دستورالعمل‌ مشخص كردند كه اگر به آنها به طور دقيق عمل شود، فساد اقتصادي در تشكيلات حكومتي راه نمي‌يابد.
الف - اولين رهنمودهاي امام خميني به وجوب نظارت عمومي و امربه معروف و نهي‌ازمنكر و تذكر و انتقاد نسبت به هر نوع اشتباه و خلاف مربوط مي‌شود كه دقت و عمل به آنها اگرچه مهم و حياتي بوده و هست، لكن متاسفانه از كنار آن عبور كرده‌ايم و در عمل به آنها غفلت روا داشته‌ايم.
رهنمودهاي امام خميني درباره ضرورت نظارت بر عملكرد مسئولان و دولتمردان و انتقاد و امر به معروف و نهي‌ازمنكر فراوان است، و ما به ذكر سه نمونه از آنها بسنده مي‌كنيم:
1 - وقتي يك كشوري ادعا مي‌كند كه جمهوري اسلامي است و مي‌خواهد جمهوري اسلامي را متحقق كند، اين كشور بايد همه افرادش آمربه معروف و ناهي از منكر باشند.(2)
2 - اين يك سفارش عمومي است كه پيش من اهميت دارد و بايد عرض بكنم به همه، به همه قشرهاي ملت بايد عرض بكنم با كمال دقت توجه كنيد كه يك قدم خلاف اسلام نباشد.(3)
3 - اگر من پايم را كچ گذاشتم، ملت موظف است كه بگويند پايت را كج گذاشتي، خودت را حفظ كن...(4)
رشد فساد اقتصادي از نوع خطرناك‌ آن يعني در تشكيلات حكومتي و نظام بانكي و به طور كلي اقتصاد كشور، آفت بسيار بزرگ و غير قابل گذشتي است كه اگر با آن مقابله نشود، اصل نظام را تهديد مي‌كند.
درست است كه هميشه باوجود عناصر و مديران ناسالم، نظام و كشوراسلامي از انبوه مديران و مسئولان سالم نيز برخوردار بوده است و آنان صادقانه و در اوج خلوص و با رعايت همة ضوابط و دستورالعمل‌هاي نظام مديريت اسلامي به خدمت اشتغال داشته و دارند، لكن اين واقعيت نافي وجود برخي از اخلال‌ها در سيستم اقتصادي كشور توسط برخي از مديران و كارگزاران نمي‌باشد و اهميت فساد اقتصادي به حدي است كه حتي بايد با هر مورد و نمونه‌‌اي از آن برخورد شود، حال اين موارد از جنبه مقدار فساد اقتصادي، كم باشد يا كلان و بزرگ، مقابله با آن بايد با سرعت و قاطعيت انجام شود.
ب - امام خميني در يكي از رهنمودهاي خويش اعلام كرد:
"بايد سعي شود تا از راه‌رسيده‌ها و دين به دنيا فروشان، چهرة كفرزدايي و فقرستيزي روشن انقلاب ما را خدشه‌دار نكنند و لكة ننگ دفاع از مرفهين بي‌خبر از خدا را بر دامن مسئولين نچسبانند."(5)
مبارزه با فقر و نداري كه در اين رهنمود به عنوان يكي از جلوه‌ها از چهرة روشن انقلاب معرفي مي‌شود، به طور طبيعي نفي كننده گرايش به روشي است كه به رها كردن رسيدگي به محرومان و توزيع ثروت در ميان آنان و در پي آن منحرف شدن بهره‌برداري صحيح ثروت بيت‌المال و در نهايت بروز فساد اقتصادي مي‌شود.
همچنين وقتي دفاع مسئولان و دولتمردان از سرمايه‌داران و مرفهين بي‌درد، "لكه ننگ" نام گيرد، ترديدي باقي نمي‌ماند كه بايد تشكيلات نظام از عناصر متمايل به خوي سرمايه‌داري و فساد اقتصادي پاك شود تا سيستم اقتصادي پوياي اسلامي رونق گيرد.
ج - امام خميني در يكي ديگراز دستورالعمل‌هاي حكومتي خويش به طور روشن و صريح خطاب به مسئولان نظام چنين مي‌فرمايد:
"آنهايي كه درخانه‌هاي مجلل، راحت و بي‌درد آرميده‌اند و فارغ از همةرنج‌ها و مصيبت‌هاي جانفرساي ستون محكم انقلاب و پابرهنه‌هاي محروم، تنها ناظر حوادث بوده‌اند و حتي از دور هم دستي بر آتش نگرفته‌اند، نبايد به مسئوليت‌هاي كليدي تكيه كنند، كه اگر به آن جا راه پيدا كنند چه بسا انقلاب را يكشبه بفروشند، و حاصل همة زحمات ملت ايران را برباد دهند"(6)
حضرت امام به دنبال اين هشدار و دستورالعمل، بدون فاصله، علت اين مراقبت را اينگونه توضيح مي‌دهند:
"چرا كه اينها هرگز عمق راه طي شده را نديده‌اند و فرق و سينة شكافتة نظام و ملت را به دست از خدا بي‌خبران مشاهده نكرده‌اند و از همة زجرها و غربت‌هاي مبارزان و التهاب و بي‌قراري مجاهدان كه براي مرگ و نابودي ظلم بيگانگان دل به درياي بلا زده‌اند، غافل وبي‌خبرند."(7)
در اين رهنمود، جان كلام، مراقبت براي جلوگيري از دست‌يابي عناصر تازه از راه رسيده و زجركشيده و بيگانه با رنج انقلاب و مجاهدت انقلابيون اصيل به "مسئوليت‌هاي كليدي" ‌مي‌باشد. يعني همان مسئوليت‌هايي كه وقتي اين عناصر ناسالم به آنها دست يابند، هر چه بخواهند مي‌كنند، تاجايي كه از انقلاب هم طلب‌كار مي‌شوند و بر چهره‌هاي دلسوخته دين و زجركشيده در مبارزه با رژيم پهلوي چنگ مي‌زنند و به سهولت آنان را هتك و تخريب مي‌كنند و به مرور منزوي و خانه‌نشين مي‌سازند!
مسئوليت‌هاي كليدي ، ميداني است براي تاخت و تاز قدرتمندانه برخي از عناصري كه خود را در هر فسادي از جمله فساد اقتصادي، مختار و حتي محق مي‌دانند، و به راستي اين وضع و رنج تا مغز استخوان رهروان راستين نهضت امام خميني را مي‌سوزاند.
در ادبيات انقلاب، اين عناصر را"فرصت طلبان" مي‌گويند. يعني كساني كه وقتي درخت انقلاب شاخ و برگ برآورد و ميوه و ثمر داد، ظاهر مي‌شوند و طلبكارانه به چيدن ميوه‌ها اشتغال مي‌ورزند.(8)
د - حضرت امام خميني در يكي ديگر از رهنمودهاي حكومتي خود، خطاب به مسئولان و مديران تشكيلات دولت اسلامي، اين گونه هشدار مي‌دهد:
"ثروتمندان هرگز به خاطر تمكن مالي خود، نبايد در حكومت و حكمرانان و اداره كنندگان كشوراسلامي نفوذ كنند."(9)
و همچنين مي‌فرمايد:
"در حكومت اسلامي بهاي بيشتر و فزون‌تر از آن كسي است كه تقوا داشته باشد، نه ثروت و مال و قدرت"(10)
و نيز در اين باره هشدار مي‌دهد كه خداوند نياورد روزي را كه سياست مسئولان نظام حمايت از سرمايه‌دارها گردد(11)
اين دستورالعمل‌ها، با زبان گويا و روشن، نگراني‌هاي امام خميني را از نفوذ سرمايه‌داران در تشكيلات حكومتي و به دست آوردن جاي پاي محكم براي بهره‌برداري‌هاي ناصحيح اقتصادي و خطر حمايت‌هاي مديران و كارگزاران حكومت از رشد سرمايه‌داران و در پي آن ظهور و بروز عملكرد‌هاي تباه از آنان از جمله فسادهاي اقتصادي كلان، نمايان مي‌كند.
اكنون پرسش اساسي اين است كه كجا رفت شعارهاي مبتني بر ضرورت "امام شناسي" به صورت شناخت انديشه‌ها و بازخواني رهنمودها و تلاش براي تحقق دستورالعمل‌هاي آن پيشواي بزرگ الهي؟
كجا رفت حمايت‌هاي مكرر از "خط امام" و اصرار‌ها و جانبداري‌ها و دفاع‌ها از مسير پاك و مقدسي كه او براي استقرار نظام سياسي و حكومتي اسلام براي مسئولان و كارگزاران گشود؟
راستي آن راه و روش‌ها كه آن رهبر بزرگ در"اخلاق سياسي" معرفي كرد و بارها از آنها نام برد و به عمل و رفتار فراخواند، كجا رفت؟
چه شد آنچه امام خميني درباره "اخلاق مديريت" تبيين و تعيين كرد و انواع آفات و آسيب‌هايي كه نماياند و اقسام فسادها از جمله فساد اقتصادي كه آنها را نام برد و از فرو افتادن در اين دام‌ها نهي كرد؟
امروز بيشتر از هر روز به بازخواني اين انديشه‌ها و روش‌ها و دستورالعمل‌ها نيازمند هستيم و اگر همچون گذشته در عمل به آنها غفلت و قصور نورزيم، راه براي مقابله با هرگونه فساد و تباهي در پيكرة حكومت اسلامي صاف و هموار مي‌گردد.
*پاورقي:
1- امام خميني درپيامي كه در دهم آبان سال 1367 خطاب به جريان‌هاي فكري و سياسي صادر كردند، علنا هشدار دادند:" اگر در اين نظام كسي يا گروهي خداي ناكرده بي جهت در فكر حذف يا تخريب ديگران برآيد و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پيش از آنكه به رقيب يا رقباي خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد كرده است." (صحيفه امام، ج21، ص 179)
2 - صحيفه امام، ج13، ص 469
3- همان منبع،ج17، ص265
4- همان منبع، ج8، ص 4
5- همان منبع، ص 20، ص 333
6- همان منبع، ص 333 و 334
7- همان منبع، ص 334
8- متفكر شهيد آيت‌الله مرتضي مطهري در كتاب "نهضت اسلامي در صد سالة اخير" در مبحث "آفات نهضت" به بررسي پنج آفت مي‌پردازد كه يكي از آنها "رخنه فرصت‌طلبان" است. شهيد مطهري پس از بررسي اين موضوع به اين نكته نيز اشاره مي‌كند كه:"مي‌گويند انقلاب، "فرزند خور" است، يعني هر انقلابي پس از وقوع، به مرور فرزندان خودرا نابود مي‌كند." استاد شهيد سپس اين فكر و نظر را اين گونه پاسخ مي‌دهد:"انقلاب فرزند خور نيست، غفلت از نفوذ و رخنة "فرصت‌طلبان‌" است كه فاجعه به بار مي‌آورد." (نهضت‌هاي اسلامي در صد ساله اخير، انتشارات صدرا، ص 97)
9- صحيفه امام، ج20 ، ص 340
10- همان منبع، ص 340 و 341
11- همان منبع ، ص 341
* حضرت امام خميني:
- خدا نياورد روزي را كه سياست مسئولان نظام حمايت از سرمايه‌دارها گردد.
- اين يك سفارش عمومي است به همة قشرهاي ملت كه با كمال دقت توجه كنيد كه يك قدم خلاف اسلام نباشد.
- اگر من پايم را كج گذاشتم، ملت موظف است كه بگويند پايت را كج گذاشتي، خودت را حفظ كن.
* برخي از افراد و گروه‌ها وقتي مي‌بينند كه فسادي دامن‌ گسترده است و نظام اسلامي را تهديد مي‌كند، يا "سكوت" مي‌كنند و دم برنمي‌آورند، يا "تكذيب" مي‌كنند و هيچ سند و سخن حقي را برنمي‌‌تابند، يا "توجيه" مي‌كنند و بر واقعيت‌هاي مشهود چشم فرو مي‌خوابانند!
* بر مبناي اخلاق مديريت در اسلام، همه مديران و كارگزاران بايد به موضوع صلاح و فساد در اقتصاد، بسيار دقيق و جدي و انعطاف‌ناپذير باشند، و اگر نباشند، پاي مركب مديريت آنان مي‌لنگد و بدانند كه فرجام سوار شدن بر چنين اسب سركشي سقوط است و رسوايي در دنيا و بازخواست در عقبا.
* مسئوليت‌هاي كليدي، ميداني است براي تاخت و تاز قدرتمندانة برخي از عناصري كه خود را در هر فسادي از جمله فساد اقتصادي، مختار و محق مي‌دانند و به راستي اين وضع و رنج تا مغز استخوان رهروان راستين نهضت امام خميني را مي‌سوزاند.


X